کرامت انسانی
نوشته شده توسط : feraghat90

                        

دقیق و مستند بدانیم 

حکایت های شنیدنی و ...

http://feraghat90.blogfa.com/post-1056.aspx

احترام به خود و ديگران، چرا و چگونه؟
انسان اخلاقي و كرامت انساني؛ براساس آموزه هاي قرآني، كرامت انساني به سبب تخلق به اخلاق الهي است. با مراجعه به آموزه هاي قرآني، پاسخي به پرسش هايي درباره چرايي و چگونگي احترام گذاري ارائه می شود و مصاديق و مواردي كه مي بايست در آن احترام مراعات شود و موارد احترام گذاري غلط و نادرست را بيان می گرذد. خداوند گزارش مي كند كه صفات كمالي در همه انسان ها به شكل تعليم اسمايي، سرشته شده و انسان ها مي بايست با عمل به قوانين و احكامي آن را فعليت بخشند و متخلق به اخلاق الهي شوند. راهي كه انسان از طريق آن به خلق الهي دست مي يابد، راه عبوديت است كه بوسيله عقل و وحي تبيين شده است. خداوند در آياتي از جمله آيه70 سوره اسراء از كرامت انسان سخن به ميان مي آورد و در آيات ديگر علت اين كرامت انساني را دست يابي انسان به اسماء و صفات الهي مي داند كه توانايي و ظرفيت خدايي شدن را به او بخشيده است و برهمين اساس همه ما سوي الله از فرشتگان مقرب تا ديگر موجودات، سجده اطاعت بر او برده و در خدمت انسان درآمدند. (بقره، آيات30تا34)بنابراين، همه كرامت و فضيلت انساني را مي بايست در فضيلت هاي اخلاقي متجلي دانست كه از طريق تحقق بخشي به صفات حسناي الهي در خود بروز و ظهور مي يابد. اگر فضايل اخلاقي را از انسان برداريم هيچ كرامت و فضيلتي براي آدمي نسبت به موجودات و آفريده هاي ديگر باقي نمي ماند. از اين رو ابليس اين دشمن سوگند خورده بر آن است كه با همراهي و همكاري شياطين، انسان را از فضيلت هاي اخلاقي دور سازد و صفات پست و رذالت هاي اخلاقي را در او پديد آورد و از مقام انسانيت به زير آورد.اينكه همه آموزه هاي قرآني تحت حاكميت اصول اخلاقي سامان يافته و پيامبر(ص) هدف رسالت و فلسفه مأموريت الهي خود را اتمام مكارم و محاسن اخلاقي معرفي مي كند، بيانگر اين مطلب است كه مسلمان نه تنها انسان اخلاقي بلكه در اوج فضايل اخلاقي است و همه مكارم و بزرگواري هاي اخلاقي را نه تنها در خود تحقق بخشيده بلكه بهترين مكارم را در خود ايجاد نموده و متخلق به تماميت مكارم و محاسن اخلاقي است؛ چنانكه خداوند در آيه4 سوره قلم يادآور مي شود كه پيامبر گرامي اين گونه بود و متخلق به خلق عظيم شده و قابليت آن را يافته است تا اسوه حسنه و الگوي نيك و كامل و مطلق همه هستي از انسان و غير انسان باشد. (احزاب، آيه21) و اطاعت و پيروي او كه عين رسيدن به مطلق اسماي حسناي الهي است، تنها راه محبوبيت انسان در نزد خداوند مي باشد. (آل عمران، آيات31و 32و 132)به هر حال، انسان اخلاقي متخلق به اسماي حسناي الهي، هدف آفرينش و علت كرامت يابي انسان در پيشگاه الهي و فضيلت او بر همه آفريده هاي هستي است.خداوند غيراز پيامبر (ص) كه متاله تمام و كامل و متخلق به خلق الهي و قرآني است، افراد ديگري را به سبب همين تخلق به خلق الهي ستوده است. بطوري كه در آياتي از جمله 34 سوره بقره، 11 سوره اعراف، 50 سوره كهف، حضرت آدم(ع) را تكريم كرده و فرمان سجده بر او را به همه هستي حتي تمامي فرشتگان صادر كرده و از آنان خواسته تاحرمت حريم انسانيت حضرت آدم(ع) را نگه دارند و او را سجده نمايند و اينگونه احترام او را به جا آورند.هرچند كه در اين ميان موجودي به نام ابليس را كرامت حضرت آدم(ع) خوش نيامد و احترام و حرمت مقام ايشان را نگه نداشت و از سجده تكريم، احترام، اطاعت و خلافت سرباز زد (اسراء، آيات 61 و 62) ولي اين ساز مخالف زدن ابليس نه تنها از جايگاه آدم(ع) نكاست، بلكه موجب شد تا شخصيت پليد و سست بنياد ابليس روشن شده و او در ميان فرشتگان ساحت قدس، رسوا شود و از مقام خود ساقط گردد و هبوط نمايد. از اين رو، گفته اند تكريم و احترام نگه داشتن بزرگان، خود بيانگر شخصيت و بزرگي احترام كننده است زيرا نشان مي دهد كه فضايل را مي شناسد و براي فضايل ارزش قايل است. اما ابليس با بي احترامي به حضرت آدم(ع) نشان داد كه گوهرشناس نيست و قدر گوهر را نمي داند و كالاي خزف خود را كه مارج آتش است بر گوهر ارزشمند خلق الهي آدم(ع) كه در وي به تعليم اسماي دميده شده، برتر مي داند. (اعراف، آيه 12؛ حجر، آيه 33؛ ص، آيه 76)پس كرامت انساني را مي بايست در خلق الهي انسان جست وجو كرد و علت تكريم و احترام انسان بر همه هستي را در اينجا ديد. بنابراين، اگر كسي كرامت و احترام مي خواهد بايد آن را در فضايل اخلاقي بداند و بيابد و دوري از فضايل اخلاقي را عين پشت پا زدن به كرامت و حرمت خود بشمارد.

انسان هاي محترم
از آنچه بيان شد، به روشني معلوم مي شود كه علت تكريم و حرمت هر موجودي از جمله انسان، فضايل اخلاقي و خلق الهي آن چيز است. اينكه انسان در ميان همه موجودات از حرمت و احترام برخوردار شد و خداوند او را بر موجودات ديگر برتري و فضيلت و كرامت بخشيد، به سبب همين خلق الهي اوست كه در او سرشته شده است.البته در ميان موجودات، ابليس، به سبب تعليل نادرست از علت تكريم، خود را شايسته آن مقام دانسته و خواستار تكريم و احترام شد؛ او با چنين توهمي خود را برتر از آن دانست كه به ديگري تكريم نمايد و حرمت نگه دارد.در ميان خود انسان ها نيز گاه چنين توهماتي رخ مي دهد و از اينكه مورد تكريم قرار گرفته اند، دچار غرور مي شوند (فجر، آيه 15) و گاه ديگر كرامت را در جايي ديگر مي جويند و به جاي اينكه بپذيرند كه تخلق به فضايل اخلاقي و خلق الهي موجب تكريم و احترام مي شود، كرامت را در مال دنيا و قدرت و ثروت مي جويند و خواهان احترام و تكريم بر اين اساس مي شوند. (همان)خداوند با بيان چرايي تكريم و احترام نشان مي دهد كه اگر كسي بخواهد محترم باشد مي بايست دنبال آن علت باشد.با نگاهي به مصاديق انساني كه از سوي خداوند تكريم شده و محترم دانسته شده اند مي توان اين چرايي را به دست آورد.حضرت ابراهيم (ع) ازسوي خداوند تكريم شده و مورد احترام قرار مي گيرد، چرا كه همه آنچه خدا خواسته و به عنوان فضايل برشمرده درخود فعليت بخشيده و با اطاعت كامل از خداوند، متخلق به اخلاق الهي شده است. از اين رو خداوند بر او سلام كرامت مي فرستد و فرشتگان با تكريم و احترام بر او وارد مي شوند. (صافات، آيه 109، هود، آيه 69، ذاريات، آيات 24 و 25).خداوند درباره تكريم خردمندان در آخرت از سوي فرشتگان مي فرمايد كه فرشتگان، خردمندان را با احترام و تكريم استقبال كرده و به پيشواز شان مي آيند؛ زيرا ايشان با خردورزي، خود را در مسير شدن هاي كمالي قرار داده و به فضايل اخلاقي آراسته و خدايي شده اند. (رعد، آيات 19 تا 24)همه كساني كه به بهشت وارد مي شوند از كساني هستند كه در اخلاق، گوي سبقت را از ديگران ربوده اند و با كارهاي نيك و پسنديده و رفتارهاي معروف و نيكو و صالح توانستند اصول اخلاقي و انساني را مراعات نمايند.بنابراين آنها را با نام هاي بلند اخلاقي چون ابرار، صالحان، نيكوكاران،محسنان، مخلصان، متقين و مانند آن مي ستايد و فرشتگان به پيشوازشان مي شتابند و با سلام صلوات، ايشان را به بهشت مي برند. (حجر، آيات 45 و 46؛ نحل، آيات 31 و 32؛ صافات،آيات 40 تا 43؛ آن عمران، آيه 198)

چگونه احترام بگذاريم؟
چنان كه معلوم شد، كرامت و حرمت آدمي، به فضايل اخلاقي و تخلق به اخلاق خداوندي و اسما و صفات حسناي اوست. بنابراين بايد كاري كرد كه فضايل اخلاقي در ما بروز و ظهور كند تا از سوي ديگران از جمله خداوند و فرشتگان تكريم شده و مورد احترام باشيم.اگر بخواهيم مورد احترام باشيم مي بايست حرمت اموري را نگه داريم. اين حرمت نگه داري، همان چيزي است كه در قالب عمل به كارهاي معروف و پسنديده و ترك كارهاي زشت و ناپسند خودنمايي مي كند. پس براي اين كه حرمت ما را نگه دارند، مي بايست حرمت كسان يا چيزهايي را نگه داريم. مهمترين چيز در اين وادي، حفظ حرمت الهي است. از اين رو خداوند در آياتي برلزوم حفظ بزرگي و احترام او از سوي انسان ها تاكيد كرده است. (انعام، آيه 108؛ فتح، آيه 9؛ رحمان، آيات 27 و 28؛ نوح، آيه 13؛ علق ، آيه 3) اين بدان معناست كه انسان مي بايست با حفظ حرمت الهي و تكريم و تعظيم خداوندي، گام بزرگ تكريم و حرمت نگه داشتن خود را بردارد. اين تكريم و حرمت نگه داري انسان از خدا، با تعظيم و تكريم خود شروع مي شود. به اين معنا كه هر انساني بايد بداند كه خداوند او را بزرگ داشته و به عنوان خليفه برگزيده و متخلق به صفات و اسماي خود نموده است. پس كاري كند كه اين كرامت حفاظت شود و خدشه اي بدان وارد نشود و بر خلاف خداوند و اهداف آفرينش گام برندارد.در همين چارچوب اطاعت از خداوند و رعايت احكام الهي و عدم تمسخر و بازي گرفتن آن (بقره، آيه 231)، تكريم و تعظيم و اطاعت از پيامبران (مائده، آيه12؛ اعراف، آيه 157؛ حجرات، آيات 2 و 3 و آيات ديگر)، حرمت نگه داشتن آيات الهي و كتب آسماني از جمله قرآن (واقعه، آيه 77؛ بروج، آيات 11 تا 21)، تعظيم و حرمت قانون (يوسف، آيه 76؛ بقره، آيات 194 و 217؛ مائده، آيه 2 و 97)، رعايت شعاير الهي و تعظيم آن (مائده، آيه 2؛ حج، آيات 30 و 32)، تكريم مؤمنان و تعظيم آنان (بقره، آيه 125؛ حج، آيه 26)، تكريم عالمان خداپرست و خداترس (مجادله، آيه11) معنا مي يابد.به سخن ديگر، كسي كه مي خواهد محترم و مكرم باشد، بايد خود، حرمت خويش را حفظ كرده و با تخلق به اخلاق الهي و مظهريت در آن بكوشد تا محترم باشد و خداوند و موجودات هستي، او را تكريم نمايند.خداوند ضمن بيان كلياتي درباره چگونگي احترام گذاشتن، موارد و مصاديق جزيي را نيز مطرح مي كند تا انسان ها بياموزند كه چگونه بايد حرمت نگه دارند و احترام كسي را به جا آورند و تكريم نمايند؛ چرا كه انسان با عمل اخلاقي، نشان مي دهد تا چه اندازه فضايل اخلاقي در او رسوخ كرده است. به عنوان نمونه كسي كه متخلق به اخلاقي الهي باشد، مي داند كه با پيامبر(ص) نمي بايست درشتي كند و يا واژگاني را به كار برد كه از شيوايي و رسايي و بلاغت و فصاحت برخوردار نيست. (بقره، آيه 104؛ نساء، آيه 46؛ نور، آيه 63؛ حجرات، آيه 2)تقديم سلام و با خوش رويي با شخص مواجه شدن، خود نوعي از تكريم و حرمت نگه داشتن است كه خداوند در برخي از آيات بدان اشاره كرده است. از جمله در داستان حضرت ابراهيم(ع) و ورود فرشتگان به منزل ايشان، فرشتگان بر ايشان سلام مي فرستند و اين گونه تكريم مي كنند. آن حضرت(ع) نيز با پذيرايي كامل و انداختن سفره غذا مي كوشد تا نسبت به مهمانان خود تكريم روا دارد و احترام و حرمت ايشان را نگه دارد. (ذاريات، آيات 24 و 25؛ هود، آيه 69؛ حجر، آيات 51 و 52)از جمله شيوه هاي تكريم و احترام به مهمان آن است كه در جاي خوش و بهترين مكان او را بنشانيم و به استقبال و بدرقه او برويم. (همان و نيز يوسف، آيه 100) مراعات مكانت مهمان و ايجاد امنيت، آرامش و آسايش و رفاه (همان و نيز هود، آيه 78؛ حجر، آيات 68 و 69) از ديگر كارهايي است كه شخص مي تواند در مقام تكريم مهمان انجام دهد.احسان و كمك به والدين و پرهيز از نشان دادن خستگي در پذيرايي و مواظبت و مراقبت از ايشان در سالخوردگي و ناتواني، از ديگر شيوه هاي تكريم و احترام بزرگ هاست كه در آياتي از 99 و 100 سوره يوسف و آيات 23 و 24 سوره اسراء به آن اشاره شده است.حرمت و احترام قانون هاي مكتوب و شفاهي كه در قالب آداب و رسوم و هنجارهاي اخلاقي و عقلايي در جامعه رواج يافته و نيز تكريم و احترام اماكن مقدس نيز از مصاديقي است كه در قرآن به آن اشاره شده است. از اين رو از مردم خواسته شده تا به كليسا، كنيسه، مساجد، معابد، كتب مقدس، مكه، فلسطين و قدس و مانند آن احترام گذاشته شود و مراعات حرمت اين اماكن به طور كامل در دستور كار قرار گيرد. (حج، آيه 40؛ بقره، آيات 126، 191 و 198)به هرحال، انسان ها، موجودات داراي كرامت و احترام هستند و نمي توان بي دليل بي حرمتي درباره ايشان روا داشت. از اين رو خداوند همه بشر را مورد تكريم كلي قرار داده مگر اينكه خلاف آن ثابت شود. خلاف آن نيز زماني ثابت مي شود كه شخص خود كرامت و حرمت خويش را از ميان بردارد و كارهاي ناشايست و پست و رذيلت هاي اخلاقي را انجام دهد. البته شخص با هر هنجارشكني و بي حرمتي به همان ميزان از حرمت و كرامت خود مي كاهد و زماني مي رسد كه ديگر از انسانيت كاملا ساقط مي شود و دوزخي مي گردد. همان گونه كه اگر انساني، بي گناهي را به عمد به قتل برساند حرمت خون خود را تباه ساخته است، كافراني كه به جنگ خدا و اخلاق مي روند، خون خود را تباه كرده و حرمت و كرامت خويش را از ميان برده اند.به سخن ديگر، تكريم هر انساني، يك اصل است و حرمت وي مي بايست نگه داشته شود. هرچه انسان اخلاقي تر و فضايل اخلاقي در او و زندگي اش نمودارتر باشد، از احترام و كرامت بيشتري برخوردار است و هرچه برخلاف هنجارهاي اخلاقي و شرعي عمل كند و قوانين را زيرپا گذارد و هنجارشكني كند به همان ميزان نيز از كرامت و حرمت او كاسته مي شود و ارزش و اعتبارش كاهش مي يابد. در حقيقت خود انسان است كه كرامت و حرمت خويش را از ميان مي برد و خود را سزاوار اهانت مي كند. خداوند به عنوان نمونه در آيه 18 سوره حج بيان مي كند كه افرادي كه در نزد خداوند خوار شدند، فاقد هرگونه احترامي هستند، چرا كه خود حرمت خويش را نگه نداشتند و از كرامت الهي سود نبردند پس سزاوار بي حرمتي هستند. به عنوان نمونه كسي كه به جنگ خدا و اخلاق مي رود و به خدا و پيامبر(ص) اعلان جنگ مي دهد، كرامت و حرمت خويش نگه نداشته و خود را سزاوار خواري و ذلت دانسته است. مچنين كساني كه احترام خود را نگه نمي دارند و گناه و جرم و قانون شكني مي كنند، به همان ميزان، خواري را براي خود ثبت كرده و حرمت خويش را تباه نموده و كرامت خود را از ميان برده اند پس مي بايست فقط خود را سرزنش كنند.اينها گوشه هايي از فرهنگ قرآني درباره چرايي و چگونگي تكريم و احترام به خود و ديگران است. پرداختن به همه ابعاد آن بيرون از حوصله يك مقاله است و به همين مقدار در اينجا بسنده مي شود.حرمت نگه داشتن و احترام كردن يك عمل اخلاقي و هنجاري است. كسي كه حرمت نگه مي دارد در حقيقت حافظ اصول اخلاقي و سنت ها و هنجارهاي انساني است. پس احترام نگه داري، نشانه شخصيت اجتماعي انسان است؛ زيرا با اين عمل اخلاقي نشان مي دهد تا چه اندازه خود را ساخته و در فضايل اخلاقي رشد كرده است.

مجيد رفيع زاده





:: بازدید از این مطلب : 140
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 ارديبهشت 1386 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: